افراد خجالتی و درونگرا: بررسی روانشناسی تفاوت و تشابه مفهوم کمرویی و درونگرایی
خجالتی و درونگرا بودن معادل هم نیستند. بیل گیتس کمحرف است و لحن صحبتش کتابی است، اما نظرات دیگران باعث نگرانی و تشویش او نمیشوند: او درونگرا است، اما خجالتی نیست. باربارا استرایسند خواننده و بازیگر آمریکایی شخصیتی برونگرا دارد، اما روی صحنه از ترس خشکش میزند: او یک برونگرا خجالتی است.
فهرست
مفهوم روانشناسی خجالتی و درونگرا بودن
خجالتی بودن و درونگرایی معادل هم نیستند. کمرویی به معنی ترس از قضاوت منفی است و درونگرایی یعنی ترجیح دادن محیطهای آرام و با کمترین میزان هیجان.
(مقاله «قضاوت و شناخت شخصیت افراد بر اساس قیافه و ظاهر: عبرت آموزی از آدولف هیتلر و دیگران» را در سایت روانشناسی مایندوِی مطالعه کنید.)
برخی روانشناسان با ترسیم یک خط افقی و یک خط عمودی دو گرایش متضاد درونگرایی-برونگرایی را روی محور افقی و دو گرایش مضطرب-باثبات را روی محور عمودی ترسیم میکنند. با استفاده از این مدل، شخصیت شما در یکی از این چهار خانه رسم شده قرار میگیرد: برونگرای مضطرب (یا تکانشی) برونگرای آرام، درونگرای مضطرب درونگرای آرام.
جالب اینجاست که چنین دیدی نسبت به شخصیت افراد به دوران یونان باستان بازمیگردد. از دیدگاه پزشکی بقراطی و به خصوص جالینوس طبیب مشهور، مزاج و سرنوشت ما تابعی از مایعات بدن است. خون اضافه در بدن باعث میشود که فرد دمویمزاج (برونگرای آرام) باشد. خون زرد در بدن باعث عصبی شدن (برونگرایی هیجانی) بلغم زیاد باعث بلغمیمزاجی (آرام درونگرا) و خون سیاه سبب مالیخولیایی شدن (درونگرایی مضطرب) فرد میشود.
تفاوت افراد خجالتی و درونگرا
اما اگر خجالتی بودن و درونگرایی دو خصیصه بسیار متفاوت هم باشند، پس چرا ما و به خصوص رسانهها این دو را یکی در نظر میگیریم؟
پاسخ اصلی این است که جامعه ما نسبت به هر دو خصوصیت تعصب و دیدگاه یکسانی دارد. وضعیت ذهنی یک برونگرای خجالتی که در یک جلسه کاری و به شکلی بی سروصدا نشسته است، ممکن است بسیار متفاوت از وضعیت ذهنی یک فرد درونگرای آرام باشد.
فرد خجالتی از بیان نظراتش میترسد، درحالیکه یک فرد درونگرا صرفا هیجانی بیش از حد دارد، اما برای دیگر افراد حاضر در جلسه، رفتار این دو شخص شبیه به همدیگر است و از حضور هیچ یک در جلسه استقبال نمیشود.
مطالعات نشان میدهد که از نظر ما افرادی که سریع و بیشتر از بقیه صحبت میکنند به مراتب شایستهتر، دوستداشتنیتر و حتی باهوشتر از افراد آرام هستند.
به جز جالینوس، از نظر برخی شعرا و فیلسوفان بزرگ تاریخ از جمله جان میلتون و آرتور شوپنهاور نیز، کمرویی همردیف با درونگرایی در نظر گرفته شده است. چارلز ولنتاین به عنوان یک انسانشناس میگوید:
«سنتهای فرهنگی غربی شامل برداشتی رایج، لجوج و کهنه از تفاوتهای فردی است. در باور عامه، مرد عمل بودن، واقعگرایی و اجتماعی بودن در تضاد با شخصیت متفکر، رویاپرداز، ایدهآل گرا و خجالتی قرار میگیرد. بیشترین استفادهای که امروزه از برچسبهای مربوط به عرف و سنن میشود، مربوط به تیپ شخصیتی برونگرا و درونگرا است.»
شباهت افراد خجالتی و درونگرا
آیا همه این حکمتها اشتباهاند؟ نه! روانشناسان دریافتهاند که خجالتی بودن با درونگرایی دارای شباهت و همپوشانی است (به این معنی که بسیاری از افراد خجالتی درونگرا هستند و برعکس). اما بر سر شدت این همپوشانی توافق نظر وجود ندارد.
دلایل مختلفی برای این شباهت وجود دارد. اولا برخی از افراد با خلقوخوی «بسیار تحریکپذیر» به دنیا میآیند که آنها را مستعد خجالتی بودن و درونگرایی میکند. همچنین، این امکان وجود دارد که یک فرد خجالتی با گذشت زمان درونگرا شود. از آنجا که زندگی اجتماعی میتواند دردناک باشد، فرد به دنبال کشف لذتهایی در تنهایی و سایر محیطهای با کمترین میزان محرک میگردد. همچنین ممکن است فرد درونگرا پس از دریافت این پیام از سوی دیگران که رفتارت مشکل دارد، مبدل به فردی خجالتی شود.
اما همپوشانی کمرویی و درونگرایی کلی و خیلی زیاد نیست. به شخصه به طور کامل میتوانم درک کنم که وقتی مردم با یک فرد درونگرا به گونهای برخورد میکنند که گویی خجالتی هستند، چه احساسی به یک فرد درونگرای آرام دست میدهد. این که در مورد شما قضاوت نادرستی صورت بگیرد و چیزی به شما نسبت داده شود که نیستید، اصولا امری آزار دهنده است. هر کسی که در خیابان غرق در افکار خود بوده و یک غریبه به جای اینکه متوجه درگیری ذهنی او باشد، گمان کند که فردی افسرده است و به او بگوید که بهتر است کمی لبخند بزنی، میداند که این موضوع چقدر عصبانی کننده است.
همچنین، خجالتی بودن به صورت ضمنی دلالت بر مطیع بودن دارد. در یک فرهنگ رقابتی که همه به افراد آلفا (سلطهطلب و خودنما) بهای بیشتری داده و آنها را تحسین میکنند، بدترین ویژگی ممکن این است که در نگاه دیگران خود را خار و خفیف نشان دهی.
مشکلات افراد درونگرا و کمرو در جامعه
افراد خجالتی و درونگرا، فارغ از تمامی اختلافاتشان، در یک نقطه مهم اشتراک دارند. هیچکدام از افراد درونگرا و کمرو توسط جامعه به عنوان فرد آلفا تلقی نمیشوند. این دو گروه به خوبی میتوانند مشاهده کنند که جامعه تا چه حد و به شکل افراطی به مقام و شخصیت آلفا بها میدهد و این جامعه است که با احترام بیش از حد به چنین افرادی، چشمانش را بر روی توانمندیها و استعدادهای افراد خوب، باهوش و خردمند میبندد. چنین دیدگاهی در اغلب موارد باعث میشود افراد درونگرا احساس تنهایی داشته باشند.
(مقاله «۹ نشانه برای تشخیص درونگرا بودن» را در سایت روانشناسی مایندوِی مطالعه کنید.)
به دلایل بسیار متفاوتی، ممکن است افراد خجالتی و درونگرا روزهای خود را در پشتصحنه و در آزمایشگاه مشغول اختراع، یا تحصیل باشند. برخی دیگر نیز ممکن است در جایگاه رهبری قرار گرفته و به شیوهای آرام دیگران را در مسیر رسیدن به هدف، راهنمایی کنند.
نتایج تحقیقات یک مطالعه روانشناسی جدید نشان داده است که این نوع از رهبری در اغلب موارد موثر تر از مدل ریاست و بر عهده گرفتن کنترل سازمان است.
در همین راستا دعوت میکنیم ویدئویی با عنوان «استعداد و قدرت افراد درونگرا» از سری کنفرانسهای TED را تماشا کنید.
منبع: سایکالیجیتودی
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه