سوءاستفاده عاطفی از رابطه چیست؟
این روزها اصطلاح سوءاستفاده عاطفی را به دفعات زیاد میشنویم. باید مراقب بود تا به هر تعامل منفی عاطفی برچسب سوءاستفاده نزنیم و تفاوت میان آنها را درک کنیم.
فهرست
چه رفتارهایی سوءاستفاده عاطفی محسوب نمیشود؟
ابتدا اجازه دهید در مورد رفتارهایی صحبت کنیم که سوءاستفاده عاطفی محسوب نمیشوند. اگر با همسرتان جر و بحث کنید یا رابطه عاطفی خود را به پایان برسانید به معنی سوءاستفاده عاطفی نیست. وقتی فردی از رفتار شما آزردهخاطر شده باشد و متقابلا واکنشی برآمده از رنجش نشان دهد، به منزله سوءاستفاده عاطفی نیست. مردم بر اساس برداشتهای خود واکنش نشان میدهند، بنابراین واکنش آنها، نشاندهنده و مبین رفتار شما نیست. همچنین این که خیلی رک و بیپرده حرفتان را به دیگری بگویید، به معنی سوءاستفاده عاطفی نیست. اگر جملهای فاقد ادب و نزاکت باشد هم سوءاستفاده عاطفی محسوب نمیشود. مجددا تاکید میکنیم که این که کسی از گفته دیگری آزردهخاطر شود و واکنش خاصی نشان دهد دلیل نمیشود که بگوییم مورد سوءاستفاده عاطفی قرار گرفته است.
آیا داد زدن سر همسر / شوهر بهرهکشی عاطفی محسوب میشود؟
اینکه سر همسرتان داد زده باشید به مفهوم سوءاستفاده عاطفی نیست، اگر چه روی این موضوع شک و شبهه وجود دارد و بیشتر باید روی آن بحث کرد. همه ما گاهبهگاه دادمان هوا میرود و فریاد میزنیم. هیچکسی هم مستثنا نیست. صادقانه بگویم من بیشتر نگران کسی هستم که تا به حال به خودش اجازه نداده داد بزند تا فردی که گاها برای ابراز احساسات خود صدایش را بالا میبرد و فریاد میزند. رفتاری که همه ما انجام میدهیم نمیتواند به عنوان سوءاستفاده عاطفی تلقی شود.
اما داد زدن به صورت هیستری (اضطراب شدید) بر سر مخاطب، به همراه توهین و حمله کلامی / عاطفی یک سوءاستفاده عاطفی محسوب میشود. اینکه کسی ابتدا به ساکن شروع به داد زدن کند و فریاد زدن تنها واکنش او در مواجهه با موقعیتهای مختلف محسوب شود نیز سوءاستفاده عاطفی محسوب میشود. اما اینکه زن و شوهر یا والد و کودک گاها سر هم سر داد بزنند، شکلی طبیعی از ابراز احساسات است. در چنین مواردی بعد از این که احساسات خود را با صدای بلند بروز دادید، خوب است که در آرامش بنشینید و در مورد مشکل گفتگو کنید و به راهحل برسید.
تفاوت سوءاستفاده جسمی و عاطفی
سوءاستفاده عاطفی در حقیقت تلاشی برای کنترل است، درست به همان روش سوءاستفاده جسمی که هدفش تلاش برای کنترل شخص دیگر است. تنها تفاوت این دو در آن است که سوءاستفاده کننده عاطفی از ضربات بدنی، مشت، لگد، گرفتن یقه یا هل دادن و دیگر انواع آسیب فیزیکی استفاده نمیکند. در عوض کسی که مرتکب سوءاستفاده عاطفی میشود از احساسات به عنوان سلاحی برای حمله استفاده میکند.
معمولا کسی که مرتکب سوءاستفاده عاطفی میشود نمیداند که در حال بهرهکشی است. در عوض آنچه میفهمد این است که نسبت به میزان عشقی که شوهرش نسبت به او دارد احساس ناامنی دارد. در چنین حالتی او احساس میکند که مجبور است که شوهرش را متهم به خیانت کنید و او را مقصر نارضایتی و ناخوشنودی خود بداند یا به شکل دائمی گوشی موبایل و پیامهای متنی یا صوتی او را چک کند. اتهام زدن، سرزنش و مقصر دانستن و چک کردن مداوم، نوعی از سوءاستفاده عاطفی است.
ممکن است شوهری چنین فکر کند که صلاح همسرش را بهتر میداند؛ اینکه چه پوشش و آرایشی زنش را از گزند محیط بیرون محافظت میکند، بنابراین سعی کند تا به شکل مداوم تمام حرکات او رو کنترل کند و اگر همسرش کاری را طبق میل خود انجام دهد به سختی او را مورد سرزنش قرار دهد یا وقتی همسرش از حد و حدودی که او برایش وضع کرده، پایش را فراتر میگذارد، او را تهدید کند. ممکن است چنین شوهری در هنگام بحثی که به او ثابت شود که نمیتواند همسرش را کنترل همسرش کند، به شکل کلامی به همسرش حمله کند. ممکن است فرد از طرز صحبت کردن گرفته تا راه رفتن، لباس پوشیدن، تعامل با دیگران، سبک زندگی و حتی تلاشی که همسرش برای گرفتن کنترل زندگی خود انجام میدهد را به باد انتقاد گرفته و او را سرزنش کند.
این مثال را در نظر بگیرید: ماری به امید خلع سلاح کردن تیم و کنترل رفتارهای او، مرتبا از شوهرش انتقاد میکند. ماری در خلوت او را تحقیر میکند و جلوی دیگران او را مورد نکوهش قرار میدهد. وقتی تیم سعی میکند حرف خودش را بزند یا در مورد دلیل رفتارهای همسرش سوال بپرسد، ماری جوری با او برخورد میکند که گویی تیم دیوانه است و همه هم میدانند که او مشکل ذهنی دارد و اصولا هیچکسی حرفهای او را جدی نمیگیرد.
ماری مرتبا شوهر خود را مقصر نارضایتی خود دانسته و او سرزنش میکند و او را مسئول احساسات منفی و حال بد خود میداند. او مسئولیت کمی در مورد انتخابها و رفتارهای خودش بر عهده میگیرد یا به کل از زیر بار مسئولیت رفتار و تصمیمهای خود شانه خالی میکند. وقتی کار به رفتار خودش میرسد، ماری از استاندارد دوگانهای استفاده میکند، دقیقا در مواردی که تیم را به خاطر رفتارهای خاصش مورد سرزنش قرار میدهد، مسئولیت همان رفتارهای خود را نمیپذیرد. ماری او را احمق، بیعرضه، لال و … خطاب قرار میدهد. وقتی تیم با دوستان یا فامیل ماری گفتگو میکند، با چشم و ابرو سعی میکند تا آنها را تحت تاثیر قرار دهد تا به او بیاحترامی کنند یا او را جدی نگیرند. ماری همواره با اهانت و حتی تنفر با او بخورد میکند. ماری به شکل مرتب تهدید میکند که ترکش خواهد کرد یا دیگر با او حرف نخواهد زد.
او از نشان دادن محبتش به تیم اجتناب میکند، مگر زمانی که تیم دقیقا آنچه را که میخواهد به انجام برساند. ماری وقتی از دست شوهرش عصبانی میشود، به شکل خاصی سرد است و ارتباط کلامی برقرار نمیکند. گاهی اوقات روزها و هفتهها با تیم حرف نمیزند. همچنین ماری به سراغ فامیل و دوستان تیم میرود و با آنها پشت سر شوهرش صحبت میکند و به این ترتیب تیم بیشازپیش منزوی میشود و دیگر نمیتواند پیش افرادی که میتوانند از او حمایت کنند برود و بگوید که از او بهرهکشی میشود.
الگوهای رفتاری سوءاستفاده عاطفی
در مثال فوق ماری الگوهای رفتاری مشخصی در مقابل تیم نشان میدهد که نشاندهنده سوءاستفاده عاطفی است و شامل موارد زیر میشود:
- انتقاد مداوم یا تلاش برای فریبکاری و کنترل
- شرمنده کردن و سرزنش از طریق کنایههای خصومتآمیز یا حمله کلامی آشکار
- استفاده از کلام برای شرمسار کردن و تحقیر
- سوءاستفاده کلامی – برچسب زدن (نسبت دادن اسامی منفی به فرد)
- نشان ندادن محبت به عنوان ابزاری برای مجازات
- تنبیه کردن یا تهدید به تهدید کردن
- قبول نکردن مسئولیت خود در رابطه
- بازیهای ذهنی مانند زیر سوال بردن سلامت عقل دیگری به جای پذیرش مسئولیت شاد بودن خود
- اجتناب از هر گونه برقراری تعامل
- منزوی کردن فرد در جمع دوستان و فامیل خود
چرخه سوءاستفاده عاطفی از همان الگوی سوءاستفاده جسمی پیروی میکند. به محض اینکه قربانی سوءاستفاده عاطفی متوجه ماجرا میشود و کمکم به فکر طلاق میافتد یا به شکل جدی ماهیت رفتار فرد سوءاستفادهکننده را زیر سوال میبرد، فرد متجاوز به شکل ناگهانی به شدت طلب عفو و بخشش میکند و از خود رفتارهای رمانتیک و عاشقانه نشان میدهد و سعی میکند تا با عشقبازی مجددا شخص قربانی را به آغل بازگرداند. فرد سوءاستفادهکننده در چنین مواقعی گل میخرد، شام میپزد و از بچهها مراقبت میکند یا دست به هر کاری دیگری میزند تا به فرد قربانی ثابت کند که آنچه میبیند یا باور دارد، اشتباه است.
او تمام تلاشش را میکند تا بگوید که او یک همسر بسیار خوب است و هیچ دلیلی برای طلاق وجود ندارد. اما به محض اینکه قربانی منصرف شد و کمکم باورش شد که دیگر مورد سوءاستفاده عاطفی قرار نخواهد گرفت، همان الگوهای رفتاری منفی خود را نشان خواهد داد. این بار ترک رابطه سختتر از بار قبلی است، چرا که مخاطب شروع به اعتماد مجدد به فرد بهرهکش کرده بود.
الگوی رفتاری سوءاستفاده عاطفی یک الگوی دردناک و جدی است که هدف اصلی آن کنترل شخصی است که احساساتش به بازی گرفته میشود. اگر هشیار نباشیم و به اشتباه سوءاستفاده عاطفی را با مشکلات جزئی در تعامل یکسان فرض کنیم، پیامدهای جدی دامن ما را خواهد گرفت. در برخی موارد فردی که قربانی بهرهکشی عاطفی قرار میگیرد، در زندان رابطه باقی میماند و همچنان به فرد بهرهکش عشق میورزد.
منبع: سایکالیجی تودی
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه